برداشت قشری بعضی از مردم از مهدویت و قیام و انقلاب امام مهدی علیه السلام این است که صرفا ماهیت انفجاری دارد؛ فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلمها و تبعیضها و اختناقها و حق کشیها و تباهیها ناشی می شود و در واقع، نوعی سامان یافتن است که معلول پریشان شدن است.

آن گاه که صلاح به نقطه صفر برسد؛ حق و حقیقت هیچ طرفداری نداشته باشد؛ باطل یکه تاز میدان گردد؛ جز نیروی باطل نیروئی حکومت نکند و فرد صالحی در جهان یافت نشود، این انفجار رخ می دهد و دست غیب برای نجات حقیقت - نه اهل حقیقت زیرا حقیقت طرفداری ندارد - از آستین بیرون می آید.
به همین دلیل هر اصلاحی محکوم است؛ زیرا هر اصلاح یک نقطه روشن است. تا در صحنه اجتماع نقطه روشنی هست دست غیب ظاهر نمی شود. برعکس؛ هر گناه، هر فساد و هر ظلم و هر تبعیض و هر حقکشی و هر پلیدیی به حکم این که مقدمه صلاح کلی است و انفجار را قریب الوقوع می کند رواست؛ زیرا "الغایات تبرر المبادی"؛ هدفها وسیله های نامشروع را مشروع می کنند.

پس بهترین کمک به تسریع در ظهور و بهترین شکل انتظار، ترویج و اشاعه فساد است. این جا است که گناه هم فال است و هم تماشا! هم لذت و کامجوئی است و هم کمک به انقلاب مقدس نهائی.
این جا است که این شعر مصداق واقعی خود را می یابد:
در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد*** طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد
این گروه طبعا به مصلحان و مجاهدان و آمران به معروف و ناهیان از منکر با نوعی بغض و عداوت می نگرند؛ زیرا آنان را از تأخیر اندازان ظهور و قیام مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه می شمارند.
برعکس، اگر خود هم اهل گناه نباشند در عمق ضمیر و اندیشه با نوعی رضایت به گناهکاران و عاملان فساد می نگرند زیرا اینان مقدمات ظهور را فراهم می نمایند.

این انتظار ویرانگر با بینش دیالکتیکی تاریخ از آن جهت که با اصلاحات مخالف است و فسادها و تباهیها را به عنوان مقدمه یک انفجار مقدس، موجه و مطلوب می شمارد، وجه اشتراک دارد و باید "شبه دیالکتیکی" خوانده شود؛ با این تفاوت که در تفکر دیالکتیکی، به اصلاحات از طرفی و به تشدید نابسامانیها از طرف دیگر اجازه داده میشود تا شکاف بین این دو وسیعتر شود و مبارزه پیگیرتر و داغتر گردد؛ ولی این تفکر عامیانه فاقد این مزیت است و فقط به فساد و تباهی فتوا می دهد که خود بخود منجر به نتیجه مطلوب بشود.
این نوع برداشت از ظهور و قیام مهدی موعود و این نوع انتظار فرج که منجر به نوعی تعطیل در حدود و مقررات اسلامی می شود و نوعی "اباحیگری" (روا دانستن همه امور) باید شمرده شود به هیچوجه با موازین اسلامی و قرآن کریم وفق نمی دهد