اَللّهُمَّ اَرِنِي الطَّلْعَه الرَّشيدَه...

اي آفريدگار صبح! در جشن باشكوه روزي كه آغاز مي شود، و در تمام روزهايي كه شيريني نام تو، بر لبانم مي نشيند، من عهد ديرينه ي خويش را با صاحب صبح و امام عصر تازه مي كنم و دست بيعتم را در زلال دستانش معطر مي سازم تا شعر سپيد اين عشق، در صحن دلم تكرار شود.
طراوت جاري اين عهد و بيعت، هرگز از باغ خاطرم بيرون نمي رود و پيوسته شال سبز محبتش را بر گردن مي نهم تا نوازشگر شانه هاي لرزان باشد.
خداي من! آن چنانم كن كه شايسته ياري آن قبله دل ها باشم و جامه دفاع و حمايت از گل نرگس را بر قامتم اندازه گردان.
مهربانا! شتاب را در جانم انداز تا در برآوردن حاجات يگانه سردار لشكر عشق، بكارش گيرم، و توسن سركش نفسم را با فرمانبرداري از اوامرش لگام زنم.
اي عزيز شكست ناپذير! در بهترين خيرات، كه انجام اراده مولاست، مرا از سابقين قرار ده، و كامم را با شراب طهور شهادت در ركابش شيرين گردان.
خالق مهربان من! اگر دست تقديرتو، لباس سپيد آخرت را بر تن من پوشاند و آن ماه تابان در آسمان چشم مردمان آشكار شد، مرا از محراب قبرم برانگيز و توفيق احرام در صحن و صفايش عنايت كن تا لبيك گويان در گرد كعبه ي وجود مقدسش طواف كنم.
اي اجابت كننده هر دعا! پنجره قلب منتظران، رو به آسمان بي كرانت گشوده است تا به يك اشارت تو، غبار غم و اندوه غيبت، از دل ها برخيزد و چشم ها به تماشاي باران ظهور بنشيند.
اي آرام دل مؤمنين! چشمان بي فروغ ما را در چشمه سار روشن ديدارش شستشو ده، و آن چهره دلربا و پيشاني درخشان را بر ما بنما، و سرمه وصال ديدارش را با نگاهي، به ديدگان ما بكش.
لطيفا! شب يلداي هجران را به يمن ظهور ماه كاملش،‌كوتاه كن كه شب پرستاران، همچنان چشم بر صبح صادقش بسته اند و دورش مي پندارند اما، ما مؤمنان طلوع خورشيد جمالش را نزديك مي دانيم.

يا رب اندر كنف سايه آن سرو بلند
گر من سوخته يك دم بنشينم چه شود

آخر اي خاتم جمشيد همايون آثار
گر فِتَد عكس تو بر نقش نگينم چه شود؟

مهم تر از دعا برای فرج(۳)

معرفت

 پیش از این مباحثی را در زمینه ضرورت دعا برای تعجیل در فرج مطرح نموده و گفتیم این مسئله یکی از مهمترین وظایف مردم در زمان غیبت می باشد چرا که امام عصر عج خود صراحتا به آن فرمان داده و فرموده اند:

«وَ أَكْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِيلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِكَ فَرَجُكُمْ»

(الإحتجاج على أهل اللجاج/ج۲/ ص ۴۷۱)

بعلاوه همواره هشدارهایی در ارتباط با محنت ها و شداید دوران غیبت داده شده که ضمن آنها دعا برای فرج منحصر ترین وسیله ی در امان ماندن از این فتنه ها معرفی گردیده است، از جمله امام حسن عسكرى صلوات اللَّه عليه، فرموده اند:

«وَ اللَّهِ لَيَغِيبَنَّ غَيْبَةً لَا يَنْجُو فِيهَا مِنَ التَّهْلُكَةِ إِلَّا مَنْ يُثْبِتُهُ اللَّهُ عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِيلِ فَرَجِه»

به خدا سوگند، (حضرت مهدى عليه السلام) حتما و قطعا غيبتى مى‏ گزيند كه در اين غيبت، هيچ كس از هلاكت نجات نمى ‏يابد، مگر آن كس كه خداى عز و جل، او را بر قول به امامت ايشان ثابت و به دعاى بر تعجيل فرج حضرتش موفق بدارد.

(كمال الدين صدوق/ ج ۲ ص ۳۸۴/ باب ۳۸)

ادامه نوشته

نیمه شعبان



دیده هرچند که از دیدن تو محروم است
پرتو حسن تو بر اهل نظر معلوم است

شعله عشق تو از چهره زردم پیداست

گرچه در پرده دل راز غمت مکتوم است

ای خوش آندم که چو گل با لب خندان آئی

که دل منتظران بی تو بسی مغموم است

دل بشکسته به دست تو شود باز درست

ایکه در پنجه مهر تو دلم چون موم است

همچو کوری به خطر گاه جهان آمده ایم

هرکس از دامن تو دست کشد معدوم است

نظر لطف تو سرچشمه فیض است و بقا

هرکه از چشم تو افتد به فنا محکوم است

ای هما ، بر دل ویرانه ما سایه فکن

تا گریزد غم دنیا که چو جغدی شوم است

صبح امید توئی در شب ظلمانی ما

یاد تو مایه تسکین دل مظلوم است

ما مجازیم سراپا و ، حقیقت با توست

هرچه جز نقش تو آید بنظر، موهوم است

معتبر شد ز وجودت سند هستی ما

دفتر عمر به امضاء تو چون مختوم است

ماسوی جمله حروفند و تو چون جان کلام

بی تو انشاء جهان ، جمله نامفهوم است

از وجود تو بود عالم هستی برپا

که تو قائم به خدائی و ، خدا قیوم است

پیام امام زمان (عج) به شیعیان

بسم الله الرحمن الرحیم


پیام امام زمان (عج) به شیعیان

...پس از ستایش و حمد خداوندی که معبودی جز او نیست و درود به سید و مولی و پیغمبر گرامی ما حضرت محمد و خاندان پاکش...اگر چه هم اکنون در مکانی دور از جایگاه ستم گران سکنی گزیده ایم -که خداوند صلاح ما و شیعیان با ایمانمان را مادامى که دولت دنیا در دست فاسقان است در دوری ما دیده است-، ولى با این حال به أحوال شما آگاهیم و چیزى از اخبار شما بر ما پوشیده نیست و از خواری و مذلتی که دچارش شده اید باخبریم، و این پیش آمد بدان سبب شد که بسیارى از شما بسوى آنچه پیشینیان صالح از آن رو گردان بودند متمایل گشته و بدان عهدى که از ایشان گرفته شده بود پشت پا زدند که گویا به آن پیمان آگاه نیستند.

ما از رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی و اهمال نکرده و یاد شما را از خاطر نبرده ایم که اگر جز این بود دشواری ها و مصیبت ها بر شما فرود می آمد دشمنان شما را ریشه کن مى نمودند، پس تقوای خدا پیشه کنید تا در بیرون آمدن از فتنه ای که به شما روی آورده نجاتتان بخشیم، فتنه و آشوبی که هرکس أجلش فرا رسیده باشد در آن هلاک می گردد و آن کس که به آرزویش رسیده باشد از آن دور ماند.
 و آن فتنه نشانه‏اى است براى نزدیک شدن حرکت ما و اظهار نمودن شما امر و نهى ما را براى همدیگر، و خداوند نور خود را تمام خواهد کرداگرچه مشرکان را خوش نیاید.
از آتش برافروخته جاهلیت که گروه های اموی آن را شعله ور ساخته و گروه هدایت یافته را بدان می ترسانند به تقیه پناه برید و چنگ زنید. من عهده دار نجات کسی هستم که در آن فتنه برای خود مقام و جایگاهی نجوید و در عیبجویی از آن به راهی پسندیده گام گذارد.
از حادثه ای که به هنگام فرا رسیدن ماه جمادى الاول همین سال روی خواهد داد عبرت بگیرید و از خوابی که شما را فرا گرفته برای حوادث بعدی بیدار شوید... .
 پس هر یک از شما باید کارى کند که او را به دوستى و محبت ما نزدیک گرداند و از آنچه خوش آیند ما نبوده و باعث کراهت و خشم ماست دوری گزیند زیرا امر ما ناگهانی فرا می رسد در هنگامی که توبه و بازگشت برای او سودی ندارد و پشیمانیش از کیفر ما نجاتش نمی بخشد، خداوند راه رستگارى را به شما الهام فرماید و در توفیق‏یابى به رحمتش درباره شما لطف نماید.

این نامه ما است به تو (شیخ مفید) اى برادر دوستدار و مخلص وبا صفاى در مودت و یار با وفاى ما...این نامه و مضمون آن را به هر کس که اطمینان دارى برسان و همگى آنان را بعمل کردن بدان سفارش کن ان شاء اللَّه.
و صلى اللَّه على محمّد و آله الطاهرین.
(برگرفته از نامه امام عصر عج به شیخ مفید ره/کلمة الامام المهدی/ص189)

مهم تر از دعا برای فرج (۲)


پیشتر گفته شد که دعا کردن برای ظهور امام عصر عج و برپایی دولت کریمه آن بزرگوار از جمله ضروری ترین تکالیف هر شیعه مومنی می باشد. لیکن برای این امر شرایط و آدابی ذکر گردیده که بدون رعایت آنها دعا از اجابت دور شده و ابتر خواهد ماند. لذا مؤمنین در عین این که دعا و درخواست فرج را در رأس امور روزانه خود قرار می دهند لازم است به این نکته حساس نیز توجه داشته و بر مراعات آن همت گمارند.

***

تصور کنید شامگاه است و هر یک از ما در گوشه ای از شهر و در کنج خانه خویش بر سجاده دعا زانو زده دست به دعا برداشته و خداوند را خالصانه ندا کرده و گشایش امر ولیّ خویش و رهایی وی از محبس غیبت را طلب می نماییم، لیک این مناجات در حالی صورت می گیرد که روزی را پشت سر نهاده ایم که در آن از احوال ذوی الحقوق خویش بی خبر، نسبت به بیماران و دردمندان جامعه بی اعتنا مانده و از گرفتاران و مضطرین اطراف خویش گرهی باز نکرده ایم و در دل هایمان ذره ای احساس عطوفت و محبت به هیچیک از همکیشانمان وجود نداشته، گویی در سینه ما قلبی از سنگ در تپش بوده است... .

امام صادق- عليه السّلام- فرموده است:

«لا يقبل الله دعاء قلب قاس»

«خداوند متعال دعاى كسى را كه قساوت قلب داشته باشد، قبول نمى‏ كند

(آيين بندگى و نيايش/ص ۳۳)

مرحوم محدث قمی درمورد قساوت قلب چنین گفته است:

«قساوت قلب حالتى است كه آدمى به سبب آن از آلام و مصائبى كه به ديگران مي رسد متأثّر نگردد و منشأ آن غلبه قوّه سبعيّه است و بسيارى از افعال ذميمه‏ چون ظلم و اذيّت كردن و به فرياد مظلومين نرسيدن و دستگيرى از فقراء و محتاجين نكردن از اين صفت ناشى مى ‏شود و علاج آن در نهايت صعوبت است و بايد صاحب آن مواظبت كند بر آنچه از آثار دل رحمى است تا نفس مستعدّ آن گردد كه از مبدء فيّاض افاضه صفت رقّت بر او شده و قساوت از او بر طرف شود و اگر خود را معالجه نكرد و به حالت قساوت باقى ماند پس بداند كه از مردمى خارج است

(نزهة النواظر في ترجمة معدن الجواهر/ص۱۱۵)

قساوت قلب و از دست دادن عواطف مهر آمیز نسبت به نزدیکان و همنوعان یکی از عوارضی است که در دوران غیبت امام عصر (عج) دامنگیر مردم می شود، در نامه مولایمان خطاب به آخرین نایب خاص آمده است:

«...غيبت تامّه واقع شده و ظهورى نيست مگر پس از اذن خداى تعالى و آن پس از مدّتى طولانى و قساوت دل ها و پر شدن زمين از ستم واقع خواهد شد... »

(احتجاج-ترجمه جعفرى/ج‏۲/ص۶۰۳ )

در این زمان انسان ها عطوفت و مهربانی، رأفت، شفقت و دلسوزی، نرم خویی و دلجویی و خلاصه هر گونه احساسات رقیق قلبی خویش را نسبت به دیگران حتی بستگان و نزدیکان خویش از دست داده و از نظر عاطفی از ایشان فاصله می گیرند، از گرفتاری و رنج و اندوه یکدیگر متاثر نمی شوند و در قبال مشکلات آن ها حس مسئولیت و وظیفه ای نمی کنند و به آنچه در اطرافشان و در خانه های مجاور اتفاق می افتد بی تفاوتند، از ندیدن و همکلام نشدن با اعضاء خانواده و خویشان دلتنگ نمی شوند و نیازی به صله ی ارحام و احوال پرسی حس نمی کنند و تمایلی به دستگیری و همیاری تنگدستان نشان نمی‌دهند و چون متوجه حضور گرفتاران و مبتلایان و دردمندان و ستمدیدگان و... در کنار خویش نمی شوند، درد و رنج آنان را نیز وجدان نمی کنند و اینها همه از آثار و نمودهای قساوت و سنگدلی است.

حال آن که در تعالیم و آموزه های دینی ما هر نوع مهرورزی و عطوفت در رابطه با همکیشان مورد تأکید قرار گرفته و بخصوص ابتدا نسبت به ذوی الحقوق سپس همسایگان و بعد هم سایر هم مسلکان و برادران شیعه ساکن شهرها و سرزمین های دیگر، ابراز این محبت قلبی در همه ی ابعاد به صورت ادای احترام و تعارفات زبانی، یاری و پشتیبانی عملی و حمیت و غیرت و نوعدوستی دینی نمود می یابد.

با خبر شدن از احوال یکدیگر و اظهار همدلی و دستگیری و یاری، بخصوص در مورد نزدیکان علاوه بر رفع مشکلات موجب استوای پیوند قلبی و تامین بهداشت روانی آنان می گردد و در مواجهه با اعمال نفوذ دشمنان جنی و انسی، آسیب ناپذیر و مقاوم می سازد.

گسستن پیوند مودّت ایمانی نتایج تخریبی آشکاری را در روح و روان افراد جامعه و بند و بست های جامعه مقدس شیعه به دنبال دارد و آن را در مقابل حملات شیاطین و دشمنان جنی و انسی آسیب پذیر می سازد پس بدیهی است که شکستن این سد مستحکم و ترویج عوامل سنگدلی و قساوت، سخت مورد توجه شیطان باشد.

نگاهی به احادیث:

حضرت امير المؤمنين عليه السّلام مي فرمود:

«خشك نمي گردد (اشك) چشم مگر بواسطه قساوت قلب، و كسى قسى القلب نمي شود مگر از زيادى گناهان.»

(علل الشرائع-ترجمه مسترحمى/ ص۱۸۵/ باب هفتاد و چهارم )

امام صادق علیه السلام فرمودند:

«...گناهانى كه موجب قطع باران مي گردند عبارتند از: جور حاكمان در كارهاى قضائى، شهادت زور، كتمان شهادت، منع زكاة و قرض و نرسيدن به نيازمندان، قساوت قلب نسبت به فقراء، ظلم به يتيمان و بيوه زنان و دور كردن سائل و رد كردن او... .»

(ايمان و كفر-ترجمه الإيمان و الكفر بحار الانوار/ج۲/ص۶۵۷)

جابر از امام محمد باقر عليه السّلام روايت كرده است كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود:

«كسى كه از قساوت و سنگدلى خود ناراحت باشد (و چاره آن را آن را نداند) يتيمى را به نزد خود فرا خواند و نسبت به او مهربانى كند، و دست نوازش بر سر او بكشد، دل او به اراده خداوندى نرم مى ‏شود، بدرستى كه يتيم بر ديگران حقّى دارد (و مهربانى به او پاسخگوى اين حق تواند بود).»

(پاداش نيكى ‏ها و كيفر گناهان/ باب ثواب كسى كه بر سر يتيمى دست كشد ..... ص : ۵۰۲)

پس بیایید به درگاه کردگار کریم شتافته و دست به دعا برداشته پایان یافتن شب طولانی فرج را از آستان آفریدگار رحیم طلب نماییم آن هم با زبانی که مهرورزی و تکریم خویشان و همکیشان را تمرین کرده و سرانگشتانی که گره از آلام و رنج های خواهران و برادرانمان گشوده و قدمهایی که به یاری یتیمان و ستم دیدگان برداشته شده اند و قلبی که لبالبِ محبت رعایای مولایمان گشته و از قساوت و سنگدلی فرسنگ ها فاصله گرفته است.

ادامه دارد...

قاصدک


آن طرف تر از خانه، باغچهء قاصدکی یافته ام ، پر از قاصدکهای کوچک و بزرگ. آن یکی آن گوشهء باغچه انگار از بقیه سپید تر است و پاکیش قانعم میکند بچینمش.. راستی می دانی هر گل قاصدک چند قاصدک دارد ؟!


من هم نشمردمشان، اما فکر کنم صدتایی بشوند! در گوش هر کدام گوشه ایی از حرفهای دلم را گفتم و همه را یکی یکی به سمتی از آسمان فوت کردم تا سلامم را برایت برسانند.. به اولی عرض ادب سپردم به دومی احترام سوی را عذر تقصیر و شرمساری به بعدی.. اووووووواه عالی تر از این نمیشود، هرچه میگویم باز هم قاصدک برای تمام نا گفته هایم باقی است! آخری را قبل از اینکه به دست باد بسپارم آرام به قلبم نزدیک کردم و در گوشش زمزمه کردم : نامه را گر میبری، قاصد زمانی هم بگو....نامه را آهسته بگشا دل در آن پیچیده است نفس عمیقی میکشم که آخیش سبک شدم.. اما باز نگاهم که به این باغچهء پر از قاصدک می افتد،هجوم بغضهای فروبرده و قلیان حرفهای نگفته و اشتیاق صحبت کردن با تو وسوسه ام میکند که گل دیگری بچینم و باز شروع کنم یکی یکی قاصدکهایش را به سویت بفرستم.. اما میترسم دیگر چیزی از باغچهء قاصدکم برای روزهای بعدی باقی نماند! حالا من یک باغچه قاصدک دارم می دانی هر گل قاصدک چند قاصدک دارد؟! تازه اگر تعدادشان را ضربدر یک باغچه بکنی اووووووواه می دانی چقدر می شود؟! اما میدانی ؟! تمام قاصدکهای باغچهء قاصدکم را هم که برایت بفرستم باز هم به اندازهء این همه سالی که تو ما را تنها گذاشتی نمی رسد .. !! آخر می دانی برای اینهمه سال و اینهمه دوری چقدر حرف در دل آدم تلمبار می شود.. !! تازه اگر اینهمه ناگفته هایم را به اضافهء یک دنیا بی سرانجامی کنی، می دانی چه باقی می ماند .. ؟! - یک باور خسته . که یک روز به جمعه امید می بندد و یک روز به شاپرک و یک روز به قاصدک و یک روز.. آخر هم روزی چشمهایش در انتظار بازگشت قاصدکها به آسمان خشک خواهد شد .. میدانی ، اول می ترسیدم تمام قاصدکها را برایت بفرستم که مبدا قاصدک کم بیاورم اما حالا می ترسم دوباره قاصدکی بفرستم چون می ترسم این باور کودکانه ام نیز خسته شود.. آخر، کودکی ها، خود مادر بزرگ میگفت: (( محال است قاصدکی برایش بفرستی و قاصدکی برایت نفرستد..)) ! کاش همه چیز مثل کودکیها بود کاش باورهایم هم کودکانه باقی می ماند کاش مثل کودکیها از هیچ چیز خسته نمی شدم کاش قاصدکهایم مثل کودکیها بدستت برسد ..

تمنّای ظهور!

آتش و دود از گوشه گوشه سرزمین های شیعه زبانه می کشد.

ناله ها و فریادها به هم آمیخته، رنج و مصیبت، نکبت و زبونی به نهایت رسیده است.

دژخیمان کفر و شرک و نفاق، برای مسلمین شمشیر دشمنی از رو بسته اند.

چنگال ظلم و شقاوت استعمارگران، پیکر نحیف جوامع اسلامی را در هم می فشرد.

سلطه یهود و نصاری بر امت مظلوم پیامبر(ص) هر روز بیشتر می گردد.

همه ایدئولوژی های مدعی نجات شر، یک به یک امتحان خود را پس داده اند.

تعفن خفه کننده فساد و زوال اخلاقی، جوانان شیعه را در خود فرو بلعیده است.

هیولای فقر و بیماری و ...، ایمان توده های مستضعف را آماج ضربات خردکننده خویش نموده است.


...و اکنون پیشانی اضطرار بشریت به زمین استیصال ساییده است.

آیا وقت آن نرسیده آگاه مردان بیدار دل، مهدی شناسان حقیقی بیدار شوند و بیدار نمایند و عَلَم این بقیة الله برفرازند و امت خسته و رنج کشیده را به سوی مصلح حقیقی هدایت کنند؟!

آیا هنگام آن نرسیده نام مقدس مهدی(عج) -یگانه منجی انسان ها- آن هم یکپارچه و یکصدا بر زبان های پرشور و دل های عاشق جاری شود؟!

آیا زمان آن فرا نرسیده که خالصانه و بی ریا برای آمدنش بپاخیزیم و یک دل و یک صدا شویم و با زبان و عمل آمدنش را از خالق حکیم و بزرگوار تمنا نماییم؟!

اللهم عجل فی فرج مولانا الصاحب الزمان(عج)

صبـــح؛ شـــام؛  انتـــظار!

درآخرالزمان خسف و قذف و مسخ واقع خواهد شد...

عمودی از آتش در طرف مشرق آسمان پدید می آید که همه مردم آن را خواهند دید...

ویرانی مصر در اثر خشکه شدن نیل...

زمامداری چند ساله از بین می رود و زمامداری چند ماهه و چند روزه معمول می گردد ...

فرات طغیان می کند و به کوچه های کوفه وارد می شود...

مرگ ناگهانی و جذام فراوان می شود...

پرچم های خراسان آمده و در کنار دجله فرود می آید...

منتظرنشانه های پی در پی به سان دانه های تسبیح باشید که نخستین آنها صاعقه آسمانی است...

ملخ هایی ظاهر می شوند در فصل خود یا در غیر فصل خود زراعت را نابود می کنند...

...

- چه کارداری می کنی چقدر کتاب دور و برت ریختی؟

- دارم علائم و نشانه های ظهور امام عصر(عج) رو دسته بندی می کنم؟

- برای چی این کار رو می کنی ؟

- می خوام حساب کتاب کنم ببینم چقدر دیگه باید منتظر بمونیم ؟ امام زمان چند سال دیگه، چند ماه دیگه، خلاصه چه مدت دیگه ظهورمی کنند؟ ببینم تو توی رسانه ها چیزی راجع به پیشگوئی ها مثلاً آمدن سفیانی نشنیدی؟ آخه آمدن سفیانی از نشانی های قطعی ظهوره!

- می تونه هم نباشه ؟

- نباشه؟!!! ولی خدا خودش این علائم و نشانه ها رو قرار داده، توی روایات و احادیث ازاین نمونه ها زیاده!

- درسته! اما امر ظهور به دست آن کسی هست که خودش این نشانه ها و علائم را قرار داده ، و او قادر است بدون اینکه هیچ نشانه ای پدیدار شود هم امر ظهور را یک شبه اصلاح کنه، کما اینکه امام صادق (ع) فرموده اند :

هر صـبح و شـام متوقع امر ظهـور مولایـت باش زیرا خداوند هر روز دست به کار امر تازه ایست و پرداختن به کاری او را از کار دیگر باز نمی دارد! (بحار ج۹۵ ص ۶۵۷)

بنابراین توهر صبح و شام می تونی توقع آمدن مولای خودت رو داشته و منتظر باشی!