مبانى اعتقادى مهدويت
آنچه در اينجا ارايه ميشود، نگاه به مهدويت از منظر اعتقادي است. اين نگاه، حوزهاي وسيع و پردامنه را در برميگيرد و نسبت به ديگر رويكردها به خاطر مبنا و ريشهاي بودن آن از نقشي مهمتر و اهميتي دو چندان برخوردار است.
مباني اعتقادي
همانطور كه اشاره شد حوزهي مباحث اعتقادي مهدويت، حوزهاي وسيع و گسترده است. آنچه ما از آن گفتوگو ميكنيم نه تمامي اين مباحث كه مباني و ريشههاي اساسي بحث مهدويت است.
مهدويت و اعتقاد به امام زندهي غايب برخاسته از ريشهها و پايههاي مستحكمي است كه ما از آن، به مباني اعتقادي ياد ميكنيم. بدون اين پايهها و ريشههاي عميق برخاسته از براهين عقلي و نقلي، هيچ رويشي شكل نميگيرد و دوامي نميآورد. برخي از مباحث قابل طرح در مباني مهدويت عبارتند از:
1 - امامت (اهميت، ضرورت، ويژگيها، راه انتخاب و...)
2 - مهدويت از منظر آيات و روايات (شيعه و سني)
3 - نظري اساسي به مجموعهي احاديث مهدويت
4 - دلايل تولد امام مهدي(عج)
5 - فلسفهي غيبت
6 - نقش امام در عصر غيبت (فوايد امام غايب)
7 - وضعيت شيعه در عصر غيبت (ولايت فقيه)
8 - قيام و انقلاب، پيش از قيام حضرت
9 - وظايف شيعه در عصر غيبت
10 - طول عمر حضرت
11 - انتظار
12 - ديدار با حضرت
13 - جايگاه حضرت (بررسي افسانهي جزيرهي خضرا)
14 - ويژگيهاي ياران حضرت
15 - علايم و شرايط ظهور
16 - حكومت جهاني (امكان، شكل و...)
17 - سيرهي حضرت (در عصر غيبت و ظهور)
18 - دين در عصر ظهور و....
از اين مجموعه بدون ترديد مهمترين و ريشهايترين مسأله همان مباحث امامت و ضرورت آن است. مناسب است قبل از پرداختن به ضرورت امامت اشارهاي به اهميت و جايگاه و بستر اين بحث داشته باشيم. مقصود از جايگاه، روشن كردن اين نكته است كه بحث امامت، به چه زمينههايي احتياج دارد و در چه فضايي مطرح ميشود و اساساً در بستر و سير مباحث اعتقادي در چه جايگاه و رتبهاي قرار ميگيرد.
1 - اهميت امامت
شيعه با اعتقاد به امامت گره خورده است و با اين طرح، راه خويش را در تاريخ آغاز كرده و در اين راه رنجها برده است، تا آنجا كه به اعتراف برخي محققان(4) آنقدر كه در اين راه شمشير كشيده شد و جانفشاني شد، در هيچ برههاي از زمان و در مورد هيچ يك از ديگر آموزههاي دين، شمشير زده نشده و جانفشاني نشده است.
اين جانفشاني و اهتمام، از آنجا برخاسته كه به گفتهي قرآن، امام مكّمل دين و متمّم همهي نعمتهايي است كه خداوند در هستي قرار داده است.(5) رسولصلي الله عليه وآله آنقدر كه به اين امر سفارش ميكرد به هيچيك از امور ديگر سفارش نميكرد(6) و آنقدر كه براي اين مهم از اولين روزهاي دعوت علني تا آخرين لحظات عمرش در بستر بيماري، گام برميداشت و اقدام ميكرد، براي هيچ كار ديگري اقدام نميكرد و زمينهسازي نمينمود.(7)
امروز و در اين نسل، ما امامت را پذيرفتهايم، ولي هنوز براي بسياري از ما، طرح امامت و در نتيجه، بحث امام زمان (عج) گنگ و مبهم ميباشد و به صورت ميراثي از آن پاسداري ميشود. ميراثي كه هنوز عمق و ضرورتش را نچشيدهايم.
طرحهايي كه امامت را براي چند نسل بر اساس نص و سنت ميگيرند و سپس شورايي حسابش ميكنند. و طرحهايي كه امامت را در حد رهبري تفسير ميكنند و شرايطش را حذف ميكنند، خواه از نسل عليعليه السلام يا ديگري و طرحهايي كه امامت را موروثي و سلطنتي و نور چشم بازي خيال ميكنند. و طرحهايي كه امامت را غيرقابل تحليل ميشناسند و بر اساس تعبد با تمام ابهامش باورش ميكنند. تمام اين طرحها، امامت را نفهميدهاند و جايگاه و بنيادهايش را نشناختهاند و در تاريكي تير انداختهاند.
شايد اين همه تفسير و تأويل از آنجا مايه ميگيرد كه ما حكومتها را در همين اشكال موجود دنبال ميكنيم و در ميان همين سيستمها نقد ميزنيم و از آنجا كه هيچكدام از اينها با امامت نميخواند يا از كنار آن ميگذريم يا آن را تخفيف ميدهيم تا مورد قبول روشنفكران قرار گيرد.
شايد اين گمانها از اينجا برخاستهاند كه ما امامت را مبهم طرح كردهايم و آثار و مرزها و اثراتش را نشان ندادهايم و اين طرح حكومتي را جدي نگرفتهايم.
اگر ما جايگاه امامت را بشناسيم و ضرورتش را لمس كنيم، بر اساس همان ضرورت، وجود امام زمان (عج) را احساس ميكنيم و از زير بار اشكالهاي بنياسراييلي، آزاد ميشويم و بر اساس همان ضرورت و احساس به عشقي از امام ميرسيم. آن هم نه عشقي ساده و سطحي، كه عشق شكل گرفته و جهت يافته و تبديل شده به حركت و به سازندگي مهرههايي كه اين حكومت سنگين و بلند به آن احتياج دارد.
فایل کامل راازاینجا دانلود نمایید.