امامان هدایت

در غدیر خم بود که رسول خاتم(ص) پیام پروردگار خود را به آهنگی رسا بر گوش جهانیان طنین انداز ساخته و به همگان اعلام نمود که:

«ای مردم! علی و پاکان از فرزندانم از نسل او، ثقل اصغرند و قرآن ثقل اکبر است. هر یک از این دو از دیگری خبر می دهد و با آن موافق است. آنها از یکدیگر جدا نمی شوند تا بر سر حوض کوثر بر من وارد شوند. بدانید که آنان امین های خداوند بین مردم و حاکمان او در زمین هستند... .» (خطابه ی غدیر)

لیک پس از او چه زود تلاطم امواج سهمگین فتنه ها و حوادث، این دو ثقل سفارش شده ی پروردگار را به ورطه ی سرخ کربلا کشانید و در محاصره ی شمشیرهای صیقل خورده قرار داد. آیا آن مردم، حسین(ع) -این حجت خدا و پاره ی تن رسول(ص)- را نمی شناختند و از حسب و نسب وی بی خبر مانده بودند؟! حال آنکه آن روز، ندای ملکوتیش در کران تا کران نینوا می پیچید که همگان را مورد خطاب قرار داده و می پرسید:

«شما را به خدا آیا مرا می شناسید؟!

گفتند: آری تو فرزند و سبط رسول خدایی.

فرمود: شما را به خدا می خوانم، آیا می دانید که جدّ من رسول خداست؟!

گفتند: آری.

فرمود: شما را به خدا آیا می دانید که مادرم فاطمه ی زهرا دختر محمد مصطفی است؟!

گفتند: آری.

فرمود: شما را به خدا آیا می دانید که پدرم علی بن ابی طالب است؟!

گفتند: آری.

فرمود: شما را به خدا آیا می دانید که جدّه ام خدیجه، اول زن مسلمان این امّت است؟! گفتند: آری... .» (فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)/ص۴۸۴)

و نیز فرمود:

«اینک نسبت مرا بررسی کنید و ببینید من کیستم، سپس به خود باز آیید و خویشتن را نکوهش کنید، بنگرید آیا شما را رواست که مرا بکشید و حرمتم را هتک کنید؟!

...و اگر در آنچه گفتم شک دارید، آیا در اینکه من فرزند دختر پیامبر شمایم نیز شک دارید؟! به خدا سوگند که در میان شرق و غرب عالم، فرزند دختر پیامبری جز من -نه در شما و نه در غیر شما- نیست. تنها منم که فرزند دختر پیامبر شمایم(فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)/ص۴۷۴,۴۷۵)

بی شک چنین بود. همه ی آن نامردمان حسین(ع) را به حسب و نسب می شناختند، لیک به مقام و سمت چطور؟! یعنی به همان جایگاهی که حضرت محمد(ص) به فرمان خدا برایشان تعیین فرموده بود:

«ای مردم ، این مطلب را درباره او بدانید و بفهمید، و بدانید که خداوند او را برای شما صاحب اختیار و امامی قرار داده که اطاعتش را واجب نموده است بر مهاجرین و انصار و بر تابعین آنان به نیکی، و بر روستایی و شهری، و بر عجمی و عربی، و بر آزاد و بنده، و بر بزرگ و کوچک، و بر سفید و سیاه .بر هر یکتا پرستی حکم او اجرا شونده وکلام او مورد عمل و امر او نافذ است. هر کس با او مخالفت کند ملعون است، و هر کس تابع او باشد و او را تصدیق نماید مورد رحمت الهی است. خداوند او را و هر کس را که از او بشنود و او را اطاعت کند آمرزیده است(خطابه ی غدیر)

و بی سبب نبود که حسین(ع) اینان را از دشمنی با خویش هشدار داده و می فرمود:

«به خدا سوگند که اگر مرا بکشید، حجّت خدا بر خود را کشته اید، نه به خدا سوگند میان جابلقا و جابلسا، فرزند پیامبری که خدا به او بر شما احتجاج کند جز من نیست(فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)/ص۴۸۱)

آری پیامبر(ص) پیش از این در غدیر سفارش فرزندان خود را به همگان نموده و فرموده بود:

«ای مردم! نسل هر پیامبری از صلب خود او هستند ولی نسل من از صلب امیرالمومنین علی است (خطابه ی غدیر)

و شکوه ی حسین(ع) در کربلا نیز از همین حق ناشناسی و نامردمی بود که می فرمود:

«ای بدترین مردم! با ستم خود، به حرم رسول تجاوز کردید و از سفارش پیامبر اکرم، محمد(ص) در حق ما سرتافتید. آیا بهترین خلق خدا سفارش ما را به شما نکرد؟!

آیا جدّ من برگزیده ی خدا، احمد(ص) نیست؟!

آیامادرم زهرا و پدرم علی(ع) -که در راستی و درستی بهترین مردم بود- نیست؟(فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)/ص۴۸۲)

اگر روزگاری در غدیر خم پیامبر(ص) شرط قبولی ایمان و هر عمل صالحی را منوط به اقتدا به جانشینان خود نموده و زنهار داده بود که :

«ای مردم، خداوند دین شما را با امامت او کامل نمود، پس هرکس اقتدا نکند به او و به کسانی که جانشین او از فرزندان من و از نسل او هستند تا روز قیامت و روز رفتن به پیشگاه خداوند عزوجل، چنین کسانی اعمالشان در دنیا و آخرت از بین رفته و در آتش دائمی خواهند بود. عذاب از آنان تخفیف نمی یابد و به آنها مهلت داده نمی شود (خطابه ی غدیر)

سال ها بعد فرزند او حسین(ع) در مقابل دژخیمانی از همین مردم -که خود را مسلمان پنداشته و از صالحان و دین داران قوم به حساب می آمدند- به خطابه ایستاده و فرمودند:

«نامه های شما به دستم رسید و فرستاده های شما (پی در پی) درآمدند که شما با بیعت خود، مرا به دشمن نسپرده و رهایم نمی کنید. اگر بر بیعت خود بمانید، به رشد(و کمال) خود می رسید.

اکنون من حسین بن علی فرزند دخت رسول خدایم، خودم با شمایم و خاندانم با خاندان شما. من اسوه و الگویی برای شما هستم.

و اگر این کار را نکردید و پیمان شکسته، دست از بیعت خود برداشتید به جانم سوگند که از شما این رفتار تازه و ناشناخته نیست. شما قبلا با پدر و برادر و پسر عمّم مسلم نیز چنین کردید و گول خورده کسی است که فریبب شما را بخورد. شما سعادت خود را نشناختید و نصیب ایمانی خود را تباه ساختید و هرکس پیمان شکنی کند تنها به زیان خود پیمان شکسته است و خداوند نیز از شما بی نیاز خواهد بود (فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)/ص۴۰۶)

به این ترتیب در کربلا هیچ یک از آن کوردلان مسلمان نما، پیام اسوه و الگوی خود، حسین(ع) را نپذیرفته و راه رشد و کمال را گردن ننهادند، همچنان که فرمان آشکار فرستاده ی پروردگارشان را در غدیر خم نشنیده گرفته بودند. پیمان او را شکستند همانگونه که بیعت جدّش را زیر پا نهاده و به او خیانت کرده بودند. اینان حرمت پیامبر(ص) و حرمت فرزندان او را هتک نموده و خون پاکش را بر زمین ریختند وگمان کردند که با این ظلم عظیم و جنایت نابخشودنی، پیروزند. آنان این آخرین اتمام حجت و هشدار رسول پروردگارشان را از یاد برده بودند که:

«ای مردم! نور از جانب خداوند عزّ و جلّ در من نهاده شده، و سپس در علی ابن ابی طالب و بعد در نسل او تا مهدی قائم که حقّ خداوند و هر حقّی که برای ما باشد می گیرد، چرا که خداوند عزوجل ما را بر کوتاهی کنندگان و بر معاندان و مخالفان و خائنان و گناهکاران و ظالمان و غاصبان از همه عالمیان حجّت قرار داده است...

بدانید که آخرین امامان، مهدی قائم از ماست.
اوست غالب بر ادیان، انتقام گیرنده از ظالمین، اوست فاتح قلعه ها و منهدم کننده آنها، اوست غالب بر هر قبیله ای از اهل شرک و هدایت کننده آنان... .» (خطابه ی غدیر)

***

زهی سعادت که این آخرین امام هدایت و حجّت به حقّ عالمیان در میان ماست. و بی تردید امروز در شرق و غرب عالم، فرزند دختر پیامبری جز او، در میان ما نیست.

همان که حضورش آشکار، کلامش گویا، حجیّت او کامل و بی نقص و انوار هدایت وی تابناک تر از آفتاب است. و امروز در این بی انتهای جهل و عصیان و گناه، مشعل فروزان، تنها اوست و بس.

زینهار که ما با او چه می کنیم؟!