این فصل را با من بخوان
صحرا پر از آدم بود و سرشار از غدیر، تا به حال چنین جمعیتی را به خود ندیده و چنین ماجرایی را تجربه نکرده بود.همه گوش میکردند همه میشنیدند ، همهمه نبود ، فقط یک نفر سخن میگفت و آن نبی آخرین بود ،سخنش به اینجا رسید....
هان مردمان او را برتر دارید چرا که دانشی نیست مگر اینکه خداوند آن را در جان من نبشته و من نیز آن را در جان پیشوای پرهیزکاران،علی ضبط کرده ام.و او پیشوای روشنگر است که خداوند او را در سوره یاسین یاد کرده که : و دانش هرچیز را در امام روشنگر برشمرده ایم.

قطره ای بود از باران غدیر
هنوز
حرف برای گفتن باقی بود ، خیلی چیزهابود که آخرین پیامبر میبایست میگفت و
دیگران که میبایست بشنوند ، من نمیگویم تو خود بیا و با من این فصل دیگر
را بخوان : هان
مردمان! در قرآن اندیشه کنید و ژرفای آیات آن را دریابید و بر محکماتش نظر
کنید و از متشابهات آن پیروی ننمایید.به خداوند سوگند که باطن ها و تفسیر
آن را روشن نمی کند، مگر همین که دست و بازوی او را گرفته و بالا آورده ام
و اعلام می دارم که: هر آن کس که من سرپرست اویم، این علی سرپرست اوست و
او علی ، فرزند ابی طالب، برادر و وصّی من است. ولایت و سرپرستی او حکمی
از سوی خداست که بر من فرو فرستاده است. قطره ای بود از باران غدیر راستی
دوست من ، که همراه خواندنم شدی ، هیچ دانستی که چقدر حرفهای مسلمانی
امروزیان با پیامبراسلام(صلی الله علیه و آله) تفاوت میکند.
اینها یا
خود قرآن را تفسیر میکنند و یا میگویند قرآن به تنهایی کافی است حال آنکه،
آن پیامبر رحمت در مورد تفسیر کتاب چنان میگفت که با هم خواندیم.