اعتقادات در دوران پيش از ظهور حضرت مهدي عليه السلام چنين ترسيم گشته است:

الف. قرآن

  • از قرآن، جز خط آن نمي ماند.
  • نظريات ديگر، جايگزين احکام قرآن مي شود.
  • قاريان قرآن، فاسق خواهند بود.
  • قاريان قرآن، بسيار ولي علم و عملشان کم خواهد بود.
  • قرآن از دل قاريان، گرفته مي شود.
  • قرآن را بر طبق ميل خود تفسير مي کنند.
  • قرآن را با ني و موسيقي مي خوانند.
  • قرآن با تحليل هاي غلط جلوه مي کند.
  • قرآن را با صداي نيکو مي شناسند.
ب. سنت پيامبر صلي الله عليه و آله
  • اسلام، غريب مي شود.
  • از اسلام، جز اسم آن نمي ماند.
  • خود را مسلمان مي خوانند، در حالي که از هر کسي نسبت به اسلام دورترند.
  • مساجد آنها، آباد ولي از هدايت تهي خواهد بود.
  • کار دنيا را بر آخرت مقدم مي دارند.
  • دين آنها درهم و دينارشان خواهد بود.
  • اسلام، همانند پوستيني خواهد بود که وارونه پوشيده شده باشد.
  • سنت پيامبر، ترک مي شود.
  • دين را به اندک چيزي مي فروشند.
  • دين را بنا بر راي خود تفسير مي کنند.
  • با دين خود به پروردگارشان منت مي گذارند، در عين حال به رحمت او اميدوار واز خشم او خود را در امان مي پندارند.
  • مؤمن، اندوهگين و مورد تحقير خواهد بود و نمي تواند کارهاي زشت را جز در دلش انکار کند و در معرض هرگونه تحقير واقع مي شود.

1. احکام
  • امر به کار پسنديده و نهي از کار زشت، ترک مي شود.
  • امر به کار زشت و نهي از کار پسنديده خواهند نمود.
  • کار نيک، زشت و کار زشت، نيک شمرده مي شود.
  • نماز را مي ميرانند و آن را به آخر وقت مي اندازند.
  • دروغ، رايج و مهارت، شمرده مي شود.
  • به خاطر دروغ، يکديگر را دوست مي دارند و براي راستگويي از يکديگر قهر مي کنند.
  • قطع رحم مي کنند.
  • احکام شرع، تعطيل مي شود.
  • بدعت، روزافزون مي شود.
  • صله رحم، با منت انجام مي شود.
  • غنا را حلال مي پندارند.
  • غيبت، نُقل مجالس مي شود.
  • شراب و قمار علني مي شود.
  • احکام دين، را براي غير دين مي آموزند.
  • صدقه و انفاق را غرامت مي شمرند.
  • عبادت را سبب برتري بر مردم مي دانند.
  • مردم، هواپرست مي شوند.
  • محرمات را با شبهه هاي دروغين، حلال دانسته، مشروب را به نام نبيذ، رشوه را به نام هديه و ربا را به نام داد و ستد، حلال پنداشته، مي خورند.
2. اخلاق
1-2 اخلاق عمومي
  • بي باک و لاابالي، زيرک خوانده مي شود.
  • برادر به برادرش، حسد مي ورزد.
  • به صورت يکديگر آب دهان، مي اندازند.
  • شخص منصف، ناتوان شمرده مي شود.
  • برادر، برادرش را ياري نخواهد کرد.
  • برادران دچار اختلاف مي شوند.
  • برادر، برادر را مي کشد.
  • پليدي، فضيلت محسوب مي شود.
  • پيمان شکني، رايج مي شود.
  • تشنه ي خون يکديگر خواهند شد.
  • چپاول، رايج مي شود.
  • خيانت را غنيمت مي شمارند.
  • علما، مورد تحقير واقع مي شوند.
  • دروغ، شايع مي گردد.
  • دوستي، زباني مي شود.
  • روابط نامشروع، علني مي شود.
  • زاهدان، تزوير مي کنند.
  • شريک به شريکش خيانت مي کند.
  • صداي بدکاران ، بلند خواهد بود.
  • طمع و حرص، فراگير مي شود.
  • عارفان، ستم مي کنند.
  • کينه توزي، فراوان مي شود.
  • مستي، عيب نخواهد بود.
  • مردم يکديگر را انکار مي کنند.
  • شهادت هاي ناحق، قبول و گواهان عادل، رد مي شوند.
  • رعايت انسان هاي شرور را به خاطر ترس از زبانشان مي کنند.
  • امانت را ضايع مي کنند.
  • حلم و بردباري، ضعف شمرده مي شود.
  • ظلم و ستم، سبب مباهات مي شود.
  • بزرگ قوم، رذل ترين آنها خواهد بود.
  • امراي بدکار، وزراي ظالم، سرکردگانِ داناي خائن و انسان هاي شرور مورد لطف خواهند بود.
  • صاحب نظران آن ها فاسق خواهند بود
  • فتنه و آشوب همه را فرا مي گيرد.
  • انسان هاي نادان را به کار مي گمارند.
  • مردم، گذشتگان خود را لعنت مي کنند.
  • ظاهر مردم، آراسته و باطنشان آلوده خواهد شد.
  • به خاطر دوست، بر خلاف حق گواهي مي دهند.
  • بر ظلم و ستم، همکاري مي کنند.
  • کارهاي نامشروع، موجب مباهات شده و پاکدامني، موجب شگفتي و تعجب مي گردد.
  • کودکان، به کار گرفته خواهند شد.
  • بدون آن که ضرورت ايجاب کند، دروغ مي گويند.
  • ياس و نااميدي، همه را فرامي گيرد.
  • پيروان از انسان هاي بي خرد، پيروي مي کنند.
  • اضطراب و مهاجرت زياد مي شود.
  • خوشبخت ترين مردم دنيا، افراد پست و نادان خواهند بود.
  • براي کارهاي ناشايست، تعاون و همکاري خواهند نمود.
  • در اعماق دل، همه با يکديگر دشمني مي ورزند.
2-2 خانواده
  • به کودکان، رحم نمي کنند.
  • انسان به دست خانواده اش به نابودي کشيده مي شود.
  • به پدر و مادر خود دشنام مي دهند.
  • عاق والدين، فراوان مي شود.
  • فرزند از مرگ پدر و مادرش، شادمان مي شود.
  • پيوندهاي خويشاوندي، قطع مي شود.
  • احترام بزرگان، رعايت نمي شود.
  • پدر و مادر، تحقير مي شوند.
  • کودک سالاري مي شود.
  • شرم از خردسالان گرفته مي شود.
3-2 زنان و مردان
  • زن ها گستاخ مي شوند.
  • زن ها فاسد مي شوند.
  • مردان بي غيرت مي شوند.
  • مردان به مردان اکتفا کنند و زنان به زنان.
  • زن ها فرمانروايي مي کنند.
  • زن ها زياد مي شوند.